-2%
خرس قطبی چوبی:
آغوشی گرم در دل زمستان ❄️❤️
به دنبال هدیهای هستید که عشق بیکرانتان را به عزیزانتان نشان دهد ؟
خرسهای قطبی چوبی ما، هدیهای هستند که با خود آرامش و گرمی به همراه میآورند.
این خرسهای دوستداشتنی، نه تنها یک اسباببازی زیبا، بلکه نمادی از عشق پاک و ابدی هستند.
چرا خرس قطبی چوبی؟
چوب راش طبیعی:
چوب راش استحکام و زیبایی خاصی به خرسهای قطبی ما بخشیده است.
بستهبندی سازگار با محیط زیست:
هر خرس قطبی در یک جعبه کرافت ظریف و قابل استفاده مجدد بستهبندی میشود که به محیط زیست آسیبی نمیرساند.
روکش ایمن و طبیعی:
روکشهای سازگار با محیط زیست، نه تنها زیبایی چوب را دوچندان میکنند، بلکه ایمنی کامل کودک شما را تضمین میکنند.
دستساز و منحصر به فرد:
هر خرس قطبی، یک اثر هنری منحصر به فرد است که با دقت و عشق ساخته شده است.
هدیهای ماندگار:
این خرسها، هدیهای هستند که برای سالها مورد علاقه و توجه قرار میگیرند.
داستانی از دل قطب:
تصور کنید در دل قطب شمال، خرس قطبی کوچکی به نام نانا زندگی میکند.
نانا عاشق بازی کردن با دوستانش است. او همیشه به دنبال یک دوست صمیمی بود تا با هم بازی کنند.
یک روز، نانا یک خرس قطبی چوبی پیدا کرد.
این خرس چوبی آنقدر نرم و دوستداشتنی بود که نانا هرگز از آن جدا نشد.
آنها با هم بازی میکردند، به همدیگر دلداری میدادند و همیشه در کنار هم بودند.
هدیهای مناسب برای :
کودکان: هدیهای زیبا و آموزشی برای کودکان
عاشقان طبیعت: برای کسانی که به طبیعت و حیوانات علاقه دارند
کادو تولد: هدیهای ماندگار برای تولد عزیزان
سوغات: سوغات بینظیری برای دوستان و آشنایان
با هدیه دادن خرس قطبی چوبی، عشق خود را به عزیزانتان هدیه دهید.
یک روز، در دل قطب جنوب، خرس قطبی چوبی کوچولویی به نام پفکی زندگی میکرد.
پفکی برخلاف دیگر خرسهای قطبی که از برف و یخ لذت میبردند،
عاشق آفتاب گرفتن بود! هر روز خودش را روی تکه یخی میگذاشت و به خورشید خیره میشد.
یک روز، پنگوئنی به اسم پینگو به سراغ پفکی آمد. پینگو با تعجب پرسید:
«تو که خرس قطبی هستی، چرا از سرما خوشت نمیآید؟» پفکی با خنده گفت:
«من خرس قطبی چوبی هستم، نه برفی! چوب که از گرما لذت میبرد.» پینگو با تعجب سرش را تکان داد و گفت:
عجب خرس قطبی عجیبی هستی!
از آن روز به بعد، پفکی و پینگو بهترین دوستان شدند.
پینگو به پفکی یاد داد که چطور روی یخ لیز بخورد و پفکی هم به پینگو یاد داد که چطور زیر آفتاب دراز بکشد و از گرمای خورشید لذت ببرد.
یک روز، یک بچه فُک کوچولو به نام فِلی به آنها ملحق شد. فِلی خیلی کنجکاو بود و از پفکی پرسید:
تو که از چوب ساخته شدهای، چرا شنا بلد نیستی؟
پفکی با خنده گفت :
«من خرس قطبی چوبی هستم، نه قایق چوبی! شنا کردن کار من نیست.»
فِلی با تعجب دهانش را باز کرد و گفت: «پس تو چه کارهایی بلدی؟»
پفکی گفت: «من بلدم گرم باشم، بلدم لبخند بزنم و بلدم دوست خوبی باشم.»
از آن روز به بعد، پفکی، پینگو و فِلی هر روز با هم بازی میکردند و ماجراهای جالبی را رقم میزدند.
آنها یاد گرفتند که با هم متفاوت بودن، خیلی هم بد نیست و مهمترین چیز، دوستی و مهربانی است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.